بازدید امروز : 17
بازدید دیروز : 392
چرا آدمها این قدر راحت بدون ترس از خدا گناه می کنند؟
با تشکر از شما خواهر گرامی که دوباره به ما اعتماد نمودید و ما را محرم اسرار خود دانستید.
«منشأ گناهان»
آنچه از تعالیم اسلامی و دینی فهمیده می شود این است که تمام اشتباهات و گناهان انسان ریشه در نادانی و جهل او دارند. و کسب رذائل اخلاقی نیز به دلیل عدم آگاهی و علم به تأثیرات مخرب آنها می باشد. انسانی که علم دارد خداوند در همه حال و همه جا با اوست (نحن أقرب إلیه من حبل الورید – ما از رگ قلب به او (انسان) نزدیکتریم. ق 16) و کوچکترین حرکاتش حتی با اراده و نیروی خداوند صورت می گیرد؛ لا قوّة الّا بالله (کهف 39). هرچه هست و هرچه دارد همه امانتی است که اگر در استفاده از آن کوتاهی کند مورد بازخواست قرار خواهد گرفت، چطور ممکن است دست به گناه زده و موجبات سقوط خویش به درّه هلاکت را فراهم آورد؟
بطور کلی بروز جهل و نادانی به چند طریق سبب ارتکاب گناه از سوی انسان می شود که عبارتند از:
1. عدم ایمان یا ضعف آن به مبدأ و معاد و تبعات اعمال؛
2. غفلت؛
3. ضعف اراده در مقابل کوران غرایز و شهوات.
گروهی از افراد، از آن رو که اساسا انسان های بی ایمانی هستند و یا اعتقادشان از قوّت و معرفت لازم برخوردار نیست، تن به گناه می دهند. این گونه افراد علی رغم این که به زبان می گویند: خدایی هست، در مقابل هر عمل خیر پاداشی و در مقابل هر عمل شر عقوبتی است، ولی وقتی که به قلب آنها رجوع شود، خواهی دید که از ایمان خبری نیست و یا اگر اعتقادی باشد بسیار ضعیف و کم نور می باشد که آن هم آلوده به بسیاری از اوهام و خیالات و خرافات بی اساس است.
بدیهی است که چنین افرادی هنگامی که لذت ها و خوشی های زندگی دنیا را با دستورهای دینی در تعارض ببینند، نمی توانند اوامر و نواهی اولیای دین رابر خواسته های خود مقدم بدارند و از لذایذ نفسانی و حیوانی چشم بپوشند، بلکه با گفتن جملاتی مانند: « نقد را ول نمی کنم، نسیه را بگیرم » ! « چه کسی رفته و از آن دنیا خبر آورده که این حرف ها راست است » ! و از این قبیل سخنان، نفس خویش را اغنا کرده و از ارتکاب هیچ معصیتی فرو گذاری نمی کنند .
گروه دوم افراد بی بند و باری نیستند، بلکه بر عکس گروه اول، انسان های معتقد و پای بندی هستند، ولی مشکل آنها غفلت از معتقدات خویش می باشد، بدین معنا که امور ظاهری و اشتغالات معمولی و روز مره زندگی دنیا، آنها را طوری از یاد خداوند و معاد و عقوبت های اعمال زشت و ناپسند خود غافل نموده که به چیزی جز خواسته های آنی و امورمربوط به زندگی دنیا فکر نمی کنند. پیداست که چنین کسانی عملا با دسته اول - که به بی اعتقادی یا ضعف ایمان مبتلا هستند - هیچ فرقی ندارند و همان گونه که آنان به آسانی مرتکب معصیت می شوند، اینان نیز به سهولت به دام گناه گرفتار می آیند.
گروه سوم کسانی هستند که نه مثل دسته اول مشکل عقیدتی دارند که بی اعتقادی یا ضعف اعتقاد، آنها را به عصیان بکشاند و نه مثل دسته دوم مبتلای به غفلت هستند که به سبب آن به دام گناه بیافتند، بلکه هم معتقدند و هم متوجه، ولی با این همه از آن رو که انسان های سست اراده ای هستند، در صحنه تعارض دین و هوای نفس نمی توانند بر خواسته های نفسانی خویش غالب آیند و خود را کنترل کرده و از معصیت بپرهیزند. و با وجود علم به خطا و گناه، باز به راحتی در دام شیطان گرفتار می شوند.
در هر صورت برای گناه نکردن یا پیمودن راهی که به تدریج باعث استحکام صفت عدالت در انسان می شود، چاره ای جز این نیست که ابتدا با ریشه های تمایل انسان به گناه آشنا شویم و سعی کنیم این ریشه ها را در وجود خویش خنثی نماییم.
علت اصلی آلوده شدن به گناه این است که انسان اولا خود را نمیشناسد و به ارزش روح خود واقف نیست و ثانیا تأثیر گناهان بر روح خویش را نمی داند و ثالثا نیاز خود را به داشتن روحی سالم و پاک در آخرت درک نمی کند. بنابراین می توان گفت: علت کلی میل به گناه ناآگاهی و عدم باور عمیق به راهی است که دین برای سعادت انسان ترسیم می کند.
در پایان امیدواریم در تمام مراحل زندگی سربلند و پیروز باشید و با دلی پاک و خالی از گناه به عبادت خداوند بپردازید.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید